نوشته شده توسط : f

تذهیب بنا به نقل برخی ازمنابع، از لغت عربی «ذهب» یعنی طلا مشتق شده و عبارت است از نـقـوش منظم هندسی و گیاهی که با آب زر و خطوط مشکی تزئین شده است و به ندرت رنگ دیگری در آن به کار می رفته و اگر در آن به غیر از آب طلا، رنگهای دیگری چون شنگرف، لاجورد سفیدآب و زنگار و ...، به کـار رفتـه باشد، آنـرا ترصیع یا مرصع می گفتند. اما امروزه معمولا به هر دو نوع، تذهیب گفته می شود. (اگر چـه واژه «تـذهیب» ریـشه عربی دارد، ولی این موضوع هیچ دلیلی بر مدعای عربی بودن این هنر نیست).

استـاد مـایـل هـروی، در مـورد تـذهـیب ایـن چـنیـن گـفتـه اسـت: «تـذهـیب در لغـت، زرانـدود کـردن است و طـلاکـاری، و در عـرف نـسخـه آرائـی، بـه نقـوشـی گفتـه می شود، منـظم ، کـه بـه خـطوط مشکی و آب طـلا کـشیـده و تـزئـیـن شـده بـاشند و رنـگ دیـگری در آن بـه کـار نـرفته باشد . ممـکن است طـلائی کـه در تـذهیـب به کـار می رود ، دارای رنـگهای گونـاگون بـاشد کـه وقتـی زر خـالص بـا مقـادیـر نـقـره و مس بـه کـار بـرده شـود، رنـگ آن زرد و سبز و سرخ می نماید ...» (1)
از استـاد مـایـل هـروی در جـای دیـگر نقـل شده : « تذهیب تزئین نرم به طلا و بـااسلوب
بـه قـلمو در کتـابـها و اوراق تـزئینـی است.» (2)
صفحات قرآنها و کتابهای نفیس را با رنگهای گوناگون و طلا تزئین می کردند و برای این کار از «گل و بوته ها» و طرحهای گوناگون استیل ایرانی استفاده می نمودند. سرلوحه های کتاب را که چون مدخلی می بایست خواننده را بـه سوی متن کتاب راهبر شود، با تفضیل و دقت بیشتری می آراستند. حالات و روحیات هر دوره ای را می توان در هنر تذهیب آن دوره مجسم دید. تذهیب کـاریـهای قـرن 4 هـ. ق. ساده و بی پیرایه ، قرن 5و6 هـ ق متین و منسجم ، قرن 8 پرشکوه و نیرومند و قرن 9 و10 هـ .ق. ظریـف، تـزئینی و تـجملی است. در بسیـاری از کتابهای تذهیب شده تاریخ کتابت آنها، آمده است و این امر، تحقیق درباره تسلسل تاریخی این هنر را آسان می کند. به این ترتیب هنر تذهیب را می توان نموداری از تحولات هنر تزئینی ایران دانست.» (3)
در فـرهنگ معین چنین آمده است: «تـذهیب یـعنی زرگـرفتـن، زرانـدود کـردن، زرکاری، طلاکاری.» (4)
در کتاب واژه نامه مصور هنرهای تجسمی برابر لغت تذهیب (ILLumi nation) نوشته شده است: «تزئین نسخه های خطی با رنگ طلا و نقوش ظریف گل و گیاهی یا هندسی در هم تابیده.» (5)
با توجه به مطالب بیان شده مشاهده می شود که هنرشناسان و فرهنگ نویسان، «تذهیب» را هنری وابسته به فنون کتاب آرائی و کتاب سازی دانسته اند و در تعاریف خود از تأثیر مستقیم ایـن هنرهای تزئینی بر سایر هنـرهـا، سخنی نیاورده اند.
بعنوان مثال از قرن 5 و6 هـ .ق. (عصر هنر کاشیکاری) هنر تذهیب به کاشی سازی راه یافت و در سراسر خاک ایران هر مسجد، محراب، گنبد و کتیبه را به تسخیر خود درآورد تا عظمت و معنویت خانه های خدا را صد چندان نماید و یا در «عصر صفویه» با تأثیر روی نقوش قالی، باعث معرفی این هنر ملی به جهانیان شد. پس می توان از تذهیب بعنوان هنری مستقل که خود توانست، پشتوانه شکوفائی دیگر هنرهای ایرانی باشد، یاد کرد. هنرهائی چون کاشی، قالی، قلمزنی، منبت ، پارچه هایی چون زری و مخمل و ... .
در این جا باید اذعان داشت، علاوه بر زمینه های رشد و اعتلائی که در هنر تذهیب، تحت تأثیر فن کتابسازی و کتاب آرائی بوجود آمده بود، عامل اساسی دیگری موجب گرایش هنرمند ایرانی مسلمان شده، به این رشتـه خاص از هنـر گردیـد و آن، اینـکه بسیاری از هنرمندان حکومت منقرض شده ساسانی، قادر نبودند، هنر خود را به یکباره به فراموشی بسپارند. بنابراین در پی زمینه مناسبی برای احیاء هنر خود بودند که موفق شدند، در قالب «تذهیب» به این هدف خود نائل شوند.
در پایان باید اعتراف نمود که اندک زمانی بیش طول نکشید که هنرمند مسلمان ایرانی، بعد از آشنائی و انس و الفت با تعالیم ژرف و انسان ساز قرآن و اسلام، به درجه ای از بینش و ایمان رسید که عاشقانه، به یاد خدا و برای رضای خدا نقش زد و نه، به ضرورت اجتماعی. این بار به فرمان دل عاشق خدا و قرآن، به میدان هنرنمائی و هنرآفرینی آمده بود تا با هنر خود، نشانی از بندگی خدای خویش را جاودانه نماید .
به هرحال آنچه انکارناپذیر است اینکه اسلام به برکت «قرآن کریم» انگیزه و عامل درونی و اعتقادی هنرمندان مسلمان ایرانی شد تا ما در تاریخ هنر سرزمین خویش، شاهد بروز هنری مقدس و معنوی باشیم.
 
شیوه کار تذهیب:
برای اجرای یک اثر تذهیب ، ابتدا نوع طرح انتخاب می شود. مانند، ترنج، شمسه، لچک، حاشیه و ...، کـه هر کدام از آنها روش خاصی را برای طراحی می طلبد. اگر طرح تذهیب، طرح یک شمسه باشد، به ترتیب زیر عمل می کنیم:
زاویه واگیره را برحسب اینکه شمسه، 4 پر، 6پر، 8 پر، .... یا 32 پر باشد، تـعیین می کنیم. در 4پــر 360 درجه را تقسیم بر 4 کرده واگیره 90 درجه، حاصل می شود، در 6 پر، واگیره 60 درجه، در 8 پر، 45درجه و ...، در 32 پر 25/11 درجه، حاصل می شود.
اگر کاغذ پوستی انتخابی در اندازه 20×20 سانتی متر باشد، آنرا تا کرده و دوباره از طرف پهلو تا می کنیم تـا مربـع به ضلع 10 سانتی متر بدست آید، در عین حال یک زاویه 90 درجه نسبت به مرکز نیز تشکیل شـده است. حـال اگـر از قطر مربـع که از مرکز آن می گذرد، تا کنیم زاویه 45 حاصل می شود به این ترتیب زوایای کوچکتر نیـز حـاصل می گردد تصویـر. حال کاغذ پوستی را باز می کنیم تا صفحه 20×20 سانتی متر دوباره ایجاد شود. در عین حال خطوط زوایا، نیز دیده می شود که کوچکترین آنـها را بعنوان واگیره انتخاب می نمائیم و طرح را روی آن پیاده می کنیم سپس با تا کردن، طرح واگیره اصلی را تکثیر می نمائیم تـا طرح شمسه، روی کاغـذ پـوستی بیفتد سپس، کاغذ پوستی را برروی مقوای مورد نظر، قرار داده و طرح را منتقل می نمائیم. بعد از انتقال طرح، با استفاده از مرکب قهوه ای کم رنگ، یک قلم گیری ابتدائی انجام می گیرد. در مرحله بعدی رنـگ گـذاری ساقه های ختائی، اسلیمی و گلها، انجام می پذیرد. سپس، اطراف آنها، با مرکب قلم گیری می شود. در مرحله بعد زمینه رنگ گذاری می شود و در مرحله آخر، نوبت به سایه پردازی گلها می رسد و اگر طرح، دارای شَرَََفه بود در مرحله آخر به آن اضافه می گردد.
 
مواد و مصالح مورد نیاز در تذهیب
در دوره های گـذشته، مذّهبان نـاچار بودند، تمام مصالح کار تذهیب از قبیل قلم مو، رنگ، مرکب، کاغذ آهاردار، مهره و ... را خود بسازند. البته، تـهیه ایـن وسایـل، کـار ساده ای نـبود و نیاز به تجربه زیادی داشت. هر مذّهب و نقاش برای ساخت ایـن مصالح، روش خاصی داشت و چـون آن را بـهتـرین روش می دانست، اسرار آن را پیش خـود حـفظ می کـرد و بـا کسی در میان نمی گذاشت .
قلموسازی: قلموهایی که برای خلق آثار هنری بکار می رفت به طور کلی، با قلموهای امروزی متفاوت بود. «صادقی» در کتاب «قانون الصور» ساختن آن را اینگونه بیان می کند: موی دم سنجاب مناسبترین مو برای ساختن قلمو بود و به این ترتیب ساخته می شد که: ابتدا موها از نظر قطر یکسان می شدند، موهای هم اندازه از لحاظ طول نیز کنار یکدیگر قرار می گرفتند،
قلموساز بعد از اینکه آنها را دسته کرد، با نخ به یکدیگر می بست و با نخ دیگری از سمت گشاد لوله نازکی که سوی دیگر آن تنگتر بود، عبور داده می شد.(6)
برای ساختن قلمو از موی زیـر گلوی بچـه گـربـه سفیدِ دو ماهه نیز استفاده می کردند به ایـن
ترتیب که موها را با شناور ساختن روی سطح آب از هم دیگر جدا می کردند، سپس موها را خشک
کرده، بـا نـخ ابریشمی به گونه ای می بستند که انتهای دسته مو، مانند یک قلمو شکل گیرد. ضخامت این دسته مو ، به اندازه قطر انتهای شاهپر بود.
البته ثابت شده که نقاشان در قدیم، مو را با قالبهای ویژه ای انـدازه گیری نموده، در قالب مخصوصی گذاشته، می بستند و آماده کار می کردند. برای ساخت آن نیز از موی دم سنجاب، سمور، موی دم گربه یا گردن آن استفاده می کردند و به هیچ وجه از پر پرندگانی مثل مرغ و کلاغ به علت شکننده بودن، استفاده نمی کردند و بیشتر از شاهپر کبوتر یا بوقلمون استفاده می شد. (7)
قلموها بر اساس نوع کاربرد، به دو نوع تخت و گرد تقسیم می شد.
رنگ: تذهیبهای ایرانی، به لحاظ رنگهای درخشان، بسیار مورد توجه می باشند. مذّهبان و نقاشان ایرانی از تعداد محدودی رنگ، طیف وسیعی از رنگهای درخشان را می ساختند.
به طور کلی رنگهای بکار رفته در تذهیبها و نقاشیهای ایرانی دارای سه منبع می باشند: کانی، آلی، گیاهی. رنگهای گیاهی بـه علت خاصیت شفافیت، بیشترمواقع، برای رنگ کردن کاغذ استفاده می شدند. اما رنگهای کانی مثل لاجورد، زرنیخ، شنگرف و ...، بخاطر خاصیت پـوشانندگی و مات بـودن برای رنگ کردن نقوش و نگاره ها مورد استفاده نقاشان ایرانی قرار گرفتند.
ساختمان رنگ از رنگدانه، حلال و بست تشکیل شده است. وظیفه بست اتصال ذرات رنگدانه به یکدیگر و همچنین به بستر است. از انـواع بست ها در دوران گـذشتـه می توان به سفیده تخم مرغ، سریشم حیوانی، انواع صمغهای گیاهی، موم زنبور، خشکانه هایی مثل بَزرَک، کنجد، گردو و ...، اشاره نمود. نوع و مقدار بست مصرفی، در ترکیب رنگها، علاوه بر خواص ساختاری رنگ بر شفافیت آن نیز اثرگذار است.رنگهایی که در آنـها، از صمغهای گیاهی یا سفیده تخم مرغ،بعنوان بست
استفاده شده، سطحی ناصاف و متخلخل دارند، بنابراین نور را متفرق کرده و مات دیده می شوند.
حلال نیز بـا تـوجه به نوع رنگدانه، آلی یا غیرآلی بودن آن، تعیین می شد. البته در گذشته، آب بعنوان حلال در بیشتر مواقع به کار برده می شد .
مرکب: در تهیه مرکب روشها و مواد متفاوتی بکار می رفته که در ادامه به بررسی برخی از آنها پرداختـه شده است:
«مقداری نشاسته گندم را داخل دیگ مسین، با آتش نرم، بریان کنند تا نشاسته نسوزد. (8) سپس آنرا بسایند، در مرحله بعد، مقداری مازوج در آب می ریزند تا نرم شود، بعد از صاف شدن محلول آنرا به نشاسته اضافه می کنند و می جوشانند، در آخر مقداری زاج به آن اضافه می کنند و بکار می برند که به این نوع مرکب «نشاستجی» می گویند.» (9)
«در نوع دیگر، دوده چراغ را در هاون می سایند، سپس آب صمغ عربی، را به آن می افزایند و دوباره می سایند. در مرحله بعد نبـات، نـمک و «طبرزد» (10) را به گلاب اضافه نموده و به مخلوط دوده و صمغ، می افزایند و خوب مخلوط می کنند. بعد از گذشت یک روز، دوباره آن را می سابند و داخل شیشه ای می ریزند و بکار می برند. اگر بخواهند روی مرکب مگس ننشیند به آن زهرۀ گاو، اضافه می نمایند.» (11)
رنگدانه، پودر سفید، سیاه و یا رنگینی است که در حلال مخصوص حل شده است و با بست مخلوط شده و رنگ را به وجود می آورد. در دوران گذشته، وظیفه سائیدن رنگدانه ها به عهده شاگردان کارگاهای هنری بود.
در ادامه به تعدادی از رنگدانه ها که از دوره باستان در ایران استفاده می شده، اشاره می شود: «رنگدانه سفید: سفید آب شیخ. رنگدانه قرمز: قرمز اُخرا (اکسید آهن، رس، کوارتز)، قرمز اکسید آهن، شنگرف، (سولفید جیوه). رنگدانـه زرد : زرد اخـرا، زرد زرنیخ (سولفید ارسنیک). رنگدانه های سبز: سبز سیلو. رنگدانه آبی: آبی آزوریت (کربنات قلیایی مس)، آبی لاجورد طبیعی، نیل. رنگدانه قهوه ای: قهوه ای اخرا، گل ماشی، قهوه ای واندیک. رنگدانه های سیاه: دوده زغال (کربن)، دوده استخوان (کـربـن)، دوده چـراغ (کربن).»
مهره: عدم انسجام الیاف کاغذی، کم دوامی و ناصافی کاغذهای دست ساز، ایرانیان را بر آن داشت کـه با استفاده از آهار، بر مقاومت و استحکام کاغذها افزوده و زمینه کاغذ را با آهار مناسبی آماده استفاده نمایند.
آهار ، مایعی لعاب گونه است که اغلب منشأ گیاهی دارد و از موادی ، نظیر نشاسته ، کتیرا ، صمغ عربی و سایر صمغهای دیگر ، شیرابه ها و آب میوجات شیرین ، نظیر انگور ، خربزه و ... ، برای تهیه آهار استفاده می نمودند .
برای آهارزنی، کاغذ انتخابی، را در ظرفی مملو از آهار می خوابانند تا یک طرف آن بـا آهـار پوشیده شود، بعد از خشک شدن طرف دیگر آنرا به همین ترتیب آهار می زنند. البته در روش دیگری، می توان دو طرف آن را بـا شناور کردن در آهار به صورت همزمان آهار زد، سپس آنرا آویخت تا خشک شود. نکته ای که نباید فرامـوش کـرد اینکه ضخامت لعاب باید در تمام قسمتها یکی باشد.
بـعد از خشک شدن کـاغذ، نـوبت به مهره زدن آن می رسد. مهره باید صاف و صیقلی باشد و بهترین مهره از سنگ عقیق است، از سایر سنگها مانند یشم، زجـاج، عـاج، مهره جزع و صدف دریائی نیز، می توان بعنوان مهره استفاده نمود .
برای مهره زدن، کاغذ روی سطح صافی قـرار می گیـرد، سپس مـهره زنی آغاز می شود. به هنگام مهره زنی، کاغذ نباید حرکت کند و بهتر است که مهره زدن به تناوب در سطح کاغذ و روی یکدیگر انجام گیرد.

 

 

پي نوشت ها:
1- نجیب. مایل هروی ، کتاب آرائی در تمدن اسلامی ، آستان قدس رضوی ، سال 1372 ، ص 42
2- نجیب. مایل هروی ، لغات و اصطلاحات فن کتابسازی ، پیشین ، ص 128
3- فرهنگ مصاحب 4- فرهنگ معین ، ج 1 ، انتشارات امیر کبیر
5- پرویز. مرز بان و حبیب. معروف ، واژه نامه مصور هنرهای تجسمی ، انتشارات سروش ، 1365 ، ص 66
6- شیلار. کن بای، ابزار و مصالح نگارگری ایرانی، فصلنامه هنر، زمستان 1376، ص 100
7- اردشیر. مجرد تاکستانی ، همان ، ص 101
8- ادشیر. مجرد تاکسانی معتقد است که نشاسته داخل ظرف آهنین ریخته روی آتش تند قرار می دهند تا بسوزد و آتش در آن بیافتد .
9- قاضی احمد.منشی قمی، همان، ص 169
10- طبرزد: نبات
11- قاضی احمد. منشی قمی، همان
 
منبع: http://www.miraszanjan.ir/fa/page.php?122

 





:: بازدید از این مطلب : 499
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : دو شنبه 14 آذر 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: