نوشته شده توسط : f

پیش گفتار.

شهر مقدس مشهد، به عنوان پایتخت معنوی ایران و دومین کلان شهر مذهبی جهان، با وجود مضجع منور حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام و ذخایر هنری بی نظیر خود که در طول تاریخ هزار ساله آستان قدس رضوی در گنجینه کتابخانه و موزه آن گردآوری شده است ؛ همواره کعبه آمال هنرمندان و هنردوستانی بوده است که با خلق آثار، و یا گردآوری آن و سپس وقف و نذر به قصد قربت، ارادت خود را به این آستان ملائک پاسبان عرضه داشته اند.

 

بدین سبب، اکنون شهر مشهد در درون خود یکی از بی نظیرترین مجموعه های قرآنی و کتب مذهبی و عرفانی موجود در جهان را چون درّی گرانبها حفظ کرده است، و هم چنانکه در طی سالیان امانتدار هنر هنرمندان زبردست این مرز و بوم بوده است امروزه نیز می تواند الهامبخش بسیاری از هنرمندان و پژوهشگران علاقمند به حوزه هنرهای اسلامی ایرانی و به ویژه رشته های مرتبط با آرایه های مصحف شریف باشد.
با توجه به اجرای موفقیت آمیز جشنواره تذهیب های قرآنی توسط معاونت هنری مؤسسه آفرینش های هنری آستان قدس رضوی و مدیریت امور هنری شهرداری مشهد، در اسفند ماه 1387، به پیشنهاد کارشناسان این رشته هنری و درخواست هنرمندان نگارگر مقرر شد جشنواره مزبور در قالب «دوسالانه تذهیب های قرآنی» برگزار گردد. مهم ترین اهداف دوسالانه جلوگیری از فراموش شدن روش ها و فنون سنتی، احیاء مکاتب هنری قدیم تا حصول شیوه های نوینِ متکی بر سنت ها، و فراهم نمودن زمینه بروز استعدادهای درخشان در این عرصه است.
در این روند و به عنوان دومین گام، «هنر تذهیب در مکتب خراسان» محور برگزاری دومین دوسالانه تذهیب های قرآنی قرار گرفته است. به همین منظور، دبیرخانه دوسالانه، جهت آشنایی علاقمندان و به عنوان پیش درآمدی بر تحقیقات هنرمندان خالق آثار، اقدام به تهیه وجیزه ای در معرفی اجمالی این مکتب نموده است که شامل: نگاهی به تاریخ و جغرافیای خراسان بزرگ، شیوه های کاربردی تذهیب در دوره های مختلف مکتب خراسان همراه با تصاویر مربوطه، و فراخوان دوسالانه برای متقاضیان شرکت در بخش مسابقه است.
شایان ذکر است که در تداوم این برنامه دبیرخانه دومین جشنواره تذهیب های قرآنی طی برپائی نشست های تخصصی و کارگاه های عملی به معرفی و بازشناسی هر چه به تر مکتب تذهیب خراسان اهتمام خواهد داشت.

مقدمه
در بررسی سبک های هنری هر دوره همواره لازم است تأملی هر چند کوتاه نسبت به سیر تحولات در گستره هنر ماقبل و هم زمان با آن دوره تاریخی انجام پذیرد تا از این رهگذر بتوان نسبت به درک ویژگی شیوه های مختلف هنری به نگرشی جامع تر رسید.
کاتبان قرآن که از همان آغاز برای تأکید و تذکر بر تقدس قرآن سعی در ارائه هر چه به تر ذوق و هنر خویش در کتابت کلام الهی داشتند با بهره گیری از آرایه های گیاهی و هندسی به تزئین مصحف شریف پرداختند. از این رو، شیوه تزئین و تذهیب قرآن با الهام از نقوش موجود در معماری دوره ساسانی و منسوجات قبطی و تا حدی تحت تآثیر نسخ سریانی، بیزانسی و مانوی اندک اندک قوام یافت. باید خاطرنشان کرد که با گسترش فتوحات اسلامی در زمینه فن آوری نیز مسلمانان در اوائل قرن دوم کاغذسازی را از اسرای چینی فرا گرفتند و آن را در عالی ترین شکل ممکن رواج دادند. دستیابی به صنعت کاغذسازی نقش بسیار مهمی در رشد هنرهای وابسته به کتاب آرائی داشت. پس از یورش مغولان به ایران تا پایان قرن هفتم هجری در کار مذهبان فترتی پیش آمد اما از زمان اسلام آوردن حاکمان مغول، و تا پایان سلطنت ایلخانان، هنر تذهیب به تدریج متحول شد. این شیوه طی قرن نهم و با روی کار آمدن تیموریان و حمایت این سلسله از هنرهای کتاب آرائی و تذهیب، به ویژه در شهر هرات، الگوی مناسبی برای تحول تذهیب های قرآنی شد. هم چنین در دوره تیموریان از کاربرد طرح های هندسی دوره مغولی کاسته و بر تزئینات جزئی افزوده شد. از مراکز مهم تولید آثار هنری در این دوران می توان به شهرهای سمرقند، بخارا، بلخ، و هرات اشاره کرد که همگی در جغرافیای خراسان بزرگ قرار داشتند. در دوره صفوی مشهد و سبزوار نیز به این حلقه پیوستند. تداوم و اعتلای هنر تذهیب مکتب خراسان را می توان در شاهکارهای عهد صفوی و با ظهور ترکیب بندی های جدید در عرصه تذهیب نسخ قرآنی، شاهنامه ها، و مرقعات این عصر مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. با ظهور صفویان هنر تذهیب به آن درجه از تکامل رسید که تا چهار قرن متعاقب آن نیز هم چنان مورد تقلید و پیروی هنرمندان قرار گرفت؛ به نحوی که در ادوار افشار و زند و قاجار سنت تذهیب صفوی تداوم یافت.
با توجه به این نکات، جهت شناخت هر چه به تر هنر تذهیب در مکتب خراسان به نحو اجمال مباحث ذیل مورد بررسی قرار می گیرد:
1. تاریخ و جغرافیای خراسان بزرگ در دوره اسلامی.
2. تأثیر معماری بر شیوه تذهیب در مکتب خراسان.
3. تأثیر متقابل خوشنویسی بر نقوش تزئینی در شیوه تذهیب مکتب خراسان.
4. تذهیب در خراسان بزرگ. الف عصر سلجوقی. ب عصر ایلخانی.
ج عصر تیموری. د عصر صفوی.
بخش اول جغرافیا و تاریخ خراسان بزرگ در دوره اسلامی
خراسان بزرگ از نظر جغرافیایی شامل سرزمین بسیار پهناوری از شهرهای ناحیه فرارودان (ماوراءالنهر)، بخش اعظم افغانستان امروزی، و شرق و شمال ایران کنونی است که به لحاظ وسعت جغرافیایی و تنوع اقلیم از سوی جغرافی دانان سده های گذشته به چهار بخش تقسیم می شده و دارای چهار پایتخت (مرو، بلخ، هرات، و نیشابور) بوده است. شناخت این منطقه از نظر شکل گیری جوامع مختلف، تنوع فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها، ظهور پیام آوران معنوی (زرتشت، مانی، مزدک) و قوام ادیان مختلف، تعمیم اندیشه های فلسفی و جمع بست نظریات علمی، همراه با پیدایش و بسط مکاتب هنری گوناگون مستلزم رجوع به تحقیقات و پژوهش های فراگیر انجام شده است. از این میان، در جای خود با توجه به علوم نوین انسانی بحث جغرافیای فرهنگی خراسان بزرگ بایسته توجه ویژه است. در واقع، علی رغم سیطره فرهنگی اقوام بیگانه (به دلیل همجواری این منطقه با ترکستان)، و یا جابه جائی ها و التقاط مرزهای رفتاری، وحدت بارز فرهنگی این منطقه پهناور در طول تاریخ آن (تا قرن سیزدهم هجری و جدا شدن جغرافیای سیاسی) امری استثنائی است. وحدت فرهنگی جغرافیای خراسان بزرگ علاوه بر پاسداشت هویت ملی ایرانیان موجب نضج گرفتن اندیشه های معنوی (در هستی شناسی و تبیین فلسفه خیر و شر) و نتایج عینی آن جهان بینی در رفتارشناسی اجتماعی تا بازتاب آن در ظهور سبک های هنری و مکاتب ادبی بسیار معتبر و زاینده بوده است. از این رو، در هر پژوهش فراگیر جهت بازشناخت ریشه های فرهنگ و هنر ایرانی (اعم از اسطوره شناسی، آئین های نمایشی و حوزه های وابسته آن چون حماسه سرایی و سوگواره ها، موسیقی، شعر، فنون معماری و آرایه های آن، نگارش و تزئین کتب، و دیگر هنرها) نگاه محققان به خراسان بزرگ است. مختصر آن که با توجه به اهمیت جغرافیائی، قدمت تمدن، نوآوری و تنوع اندیشه ها، و میزان تأثیرگذاری خراسان بزرگ بر دیگر مناطق، جایگاه محوری این منطقه را، در طول اعصار، می توان از این گفته مستشرقان معاصر دریافت که: «خراسان دروازه شناخت شرق است.»!
با توجه مطالب یاد شده جهت بررسی چگونگی تام این منطقه در سیر تاریخ ایران نیز می توان آن را در چند دوره کلی، و حداقل چهار دوره بزرگ، مورد بحث قرار داد:
1. دوران اساطیری.
2. دوران اوستایی.
3. دوران تاریخی تا پایان عهد ساسانی.
4. دوران اسلامی.
که البته برای گفتار حاضر توجه مختصر به دو دوره اخیر بایسته است.
با سقوط دولت ساسانی و آغاز دوران اسلامی فرهنگ کهن ایرانی نه تنها با شکست سیاسی از بین نرفت بلکه به مدد نیروی معنوی اسلام راه جدیدی را آغاز نمود. چنان که، به واقع می توان هنر اسلامی ایران را تلفیقی از تمدن کهن ایرانی و سنت های فرهنگ اسلامی دانست. در این میان جغرافیای فرهنگی متنوع خراسان بزرگ مرکز هنر و ادب ایرانی قرار گرفت. در خصوص تحول هنر در این منطقه، طی دو سده نخست ورود اسلام، اطلاعات اندکی موجود است، اما با آغاز قرن سوم هجری و ظهور سلسله های مستقل ایرانی، همچون طاهریان (259 206)، سامانیان (395 204)، و صفاریان (324 253)، شاهد پیشرفت های محسوس و چشمگیر در این منطقه هستیم. دولت های مستقل ایرانی، که با بروز ضعف در سلسله عباسی بر پای خاستند، همگی بنای قدرت خویش را بر سوابق فرهنگی قدیم نهادند؛ بنابراین، اگر در آثار این دوره دقیق شویم تداوم روح هنر ایرانی قابل ردیابی است: از چهارطاقی ها و نقشمایه های معماری تا بافته ها و ظروف فلزی. چنان که، دوره درخشان سامانیان، که نخستین جلوه روح ایرانی پس از اسلام به شمار می رود، در واقع انعکاسی از عظمت ساسانیان بود. تزئین، که یکی از خصوصیات هنر ساسانی به شمار می رفت، تأثیر به سزایی بر هنر نوپای اسلامی داشت ولی در این میان هنرمندان نومسلمان نیز بر اساس بینش دینی خود آنها را تحول بخشیدند.
پس از سامانیان، شرق ایران تحت نفوذ سیاسی غزنویان درآمد. آنان ادامه دهنده شیوه های حکومتی و فرهنگی سامانیان بودند و همچون ایشان به کسوت حامیان بزرگ هنر و ادب فارسی درآمدند. در این میان، یکی از نقاط رو به کمال هنرمندان در قالب کتاب آرائی تجلی یافت.
با روی کار آمدن سلجوقیان (552 429) تولیدات هنری در شکل دهی الگوهای نهایی هنر اسلامی در ایران، و دیگر سرزمین های اسلامی، اهمیت بنیادی یافت. به همین دلیل عصر سلجوقی را می توان عصر ابداع و اختراع نیز نامید. بسیاری از نقوش این دوره توسط سلاجقه کشورگشا در سراسر جهان اسلام گسترش یافت.
کتیبه مذهب حاشیه قرآن ایران 485 ه.ق (موزه توپکاپی استانبول ترکیه)
حکومت سلجوقیان تا روزگار سلطنت سلطان سنجر در خراسان و ماوراءالنهر ادامه یافت، اما، این مناطق در سال 552 ه.ق تحت سلطه یک سلسله ترک نژاد دیگر، یعنی خوارزمشاهیان، قرار گرفت. تا این که، در سال 616 جای خود را به قوم مغول سپرد. در این معرکه هنرمندانی از مهلکه جان سالم به در بردند و یا بخشوده شدند که اکثر آنان با شکل گرفتن سلسله ایلخانی (در 656 ه.ق) در تبریز گرد هم آمدند. در نتیجه شیوه و اسلوب هنری ایران تداوم خود را حفظ کرد.
با روی کار آمدن تیمور، و فتح بغداد (795) و تبریز (804)، به دستور وی مهاجرت های گسترده ای از سوی هنرمندان صورت گرفت. بدین ترتیب، در آستانه سده نهم هجری پیوند بین مکتب های هنری بغداد، تبریز، خراسان بزرگ، و شیراز مهیا شد. تحت حاکمیت طولانی مدت شاهرخ و وابستگان هنرپرور وی از قبیل: بایسنغر، الغ بیگ، ابراهیم سلطان، و سپس سلطان حسین بایقراء فرهنگ و هنر مورد حمایت جدی دربار قرار داشت. تیموریان ثروت خود را با گشاده دستی صرف هنرهایی چون خوشنویسی، نگارگری، و تذهیب کردند. شاهرخ در سال 808 پایتخت را از سمرقند به هرات انتقال داد، و بدین ترتیب، مکتب جدیدی متولد شد که تا سالها مورد توجه هنرمندان در سرتاسر ایران قرار گرفت. مکتب هرات، که تجلی نبوغ ایرانی بود، در هنر مغولان هند نیز تأثیر به سزایی گذاشت.
با آغاز عصر صفوی، در قرن دهم هجری، شهرهای تبریز و قزوین به عنوان پایتخت انتخاب شدند، که از آن مدت تحت عنوان دوره نخست حکومت صفویان یاد می شود. با ظهور شاه عباس، و با توجه به مسأله اقامت وی در زمان ولایتعهدی در شهر هرات و آشنائی و علاقه خاص وی به هنر، فصل جدیدی در عرصه تکامل کلیه صنایع و هنرها آغاز شد. هم چنین، با توجه به ارادت شاه عباس به آستان مقدس امام هشتم، مجموعه عظیمی از نسخ خطی، که در کتابخانه سلطنتی صفویان موجود بود، در زمان سلطنت وی (1038 996) وقف آستان قدس رضوی گردید؛ که امروزه در محل کتابخانه حفظ و نگهداری می شود.
نمونه ای از شمسه آغازین قرآن، شیوه صفوی موجود در آستان قدس
در دوره های بعد، شیوه هنری عهد صفوی در سرزمین خراسان همچنان مورد تقلید و بازآفرینی قرار گرفت.
بخش دوم تأثیر معماری بر شیوه تذهیب در مکتب خراسان
شکوه و زیبائی معماری ایران، به ویژه در دوران اسلامی، در تزئین و آرایش آن نمود خاصی یافته است. تزئیناتی چون گچبری، آجرکاری، کاشیکاری، حجاری، منبت کاری، آینه کاری، و نقاشی در معماری ادوار مختلف رواج داشت و بنابر امکانات هر دوره دچار تحول شد. چنان که، بهره گیری از انواع نقوش و طرح های گیاهی، هندسی، و خوشنویسی بر روی انواع مصالح ساختمانی به معماری ایران جلوه خاصی بخشیده است. با تأملی بر سیر نقوش تزئینی در آثار هنری ایران، از پیش از اسلام تا عصر سلجوقی، می توان اینگونه دریافت کرد که احتمالاً هنرمندان، در قرون اولیه اسلام، از نقوش موجود در معماری الهام گرفتند. اشکال متنوع نباتی همچون: نخلک، بال پرنده، و گل نیلوفر گواهی بر این مدعاست.
ده نمونه از نقوش اسلیمی در معماری پیش از اسلام که در آثار دوره اسلامی مورد تقلید قرار گرفتند
با آغاز عصر سلجوقی و ایجاد تحولاتی در نوع ترکیب بندی مصحف، همراه با تکامل یافتن اشکال اسلیمی ها و ابداعات جدید، این بار معماران و طراحان ابنیه بودند که نقوش و عناصر موجود در تذهیب را دستمایه کار خود قرار دادند. در ادامه، در تزئین بناهای عصر ایلخانی اوج شکوفایی و تکامل این نقوش در زمینه گچبری و آجرکاری مساجد، مقابر، برج ها، و کاروانسراها قابل مشاهده است.
نمونه ای از تزئینات گچبری در مسجد نُه گنبد در شهر غزنه متعلق به دوره غزنوی، افغانستان

بخش سوم تأثیر متقابل خوشنویسی بر نقوش تزئینی در شیوه تذهیب مکتب خراسان

خط کوفی در قرون اول و دوم خود به تنهایی بار هر گونه تزئین و زیبائی را بر دوش می کشید، بنابراین، زمانی که تذهیب به صفحات کتاب الهی راه یافت با همه ظرافت و زیبائی کم تر جایی برای مطرح شدن در کنار خط کوفی داشت. اما، این خط طی چهار قرن دچار تحول گردید و در آغاز قرن پنجم عملکرد اصلی خود را که انتقال اندیشه و ایجاد ارتباط بود از دست داد و صرفاً تزئینی گردید.
در قرن چهارم شکل ظاهری قرآن ها به نحو شگرفی دچار تغییر گردید. در اکثر مناطق، کاغذ جای پوست را گرفت و صفحه آرایی افقی به صورت عمودی درآمد. خط کوفی نیز دیگر در نگارش متن اصلی مورد استفاده قرار نگرفت و خوشنویسان خطوط نسخ، ریحان، و محقق (خطوط اِلیابَسِه: خطوط خشک) را در کتابت قرآن به کار بردند. اولین قرآن مذهب به خط نسخ در سال 391 ه.ق در بغداد و و اولین قرآن با خط محقق در سال 555 ه.ق در ایران کتابت گردید. البته خط کوفی شرقی، یا ایرانی، و یا پیرآموز که نمونه های کم نظیر آن در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است هم چنان تا قرن ششم هجری برای کتابت قرآن در ایران مورد استفاده بود. از طرفی، استفاده از تذهیب پر نقش و نگار در صفحات آغازین و شناخت و به کارگیری رنگ های جدید در زمینه تذهیب در نزد مذهبان رواج داشت.
تحول دیگر، که نقطه اوجی در کمال گرایی این هنر به شمار می رود، تذهیب دو صفحه آغازین قرآن بود که برخلاف تذهیب قسمت های دیگر جنبه کاربردی نداشت. از این روزگار به بعد، خوشنویسی و تذهیب در مراحل جداگانه و توسط افراد مختلفی انجام می گرفت.
تا قرن پنجم هجری تذهیب کتب آمیزه ای بود از نقوش گل و برگ و چرخش اسلیمی، که همواره بر زمینه رنگ طلا و در ترکیب با رنگ لاجورد قلمگیری و اجرا می گردید. اما، در آغاز قرن پنجم مذهبین اشکال هندسی را بیش از پیش در طراحی کتیبه ها و صفحات آغازین قرآن ها که ترکیبی عمودی داشت وارد کردند. استفاده از اشکال هندسی و ایجاد بافت های قرینه و زیبا (به خصوص از ترکیب شکل دایره)، در طرح صفحات آغازین و انتهایی و هم چنین در زمینه کتیبه سرسوره ها، قالبی بود که تا قرن نهم هجری نیز رواج داشت. در دوره سلجوقیان نقوش موجود در هنر فاطمیون و ایوبیان دستمایه کار مذهبان قرار گرفت، و بیش از پیش تکامل یافت که با تجلی در شکل معروف به ستاره چندگوش، در قرآن های ایلخانی و مملوک، به نقطه اوج خود رسید. علاوه بر این، در دیگر نقوش هندسی صفحات آغازین نیز تغییراتی رخ داد که فاقد حالت گریز از مرکز بود. در طرح های تذهیب قرن پنجم نقوشی هم چون: نخلک و حاشیه های آراسته به چرخش های گل و برگ که ریشه در هنر پیش از اسلام داشت کماکان مورد توجه مذهبان بود.
صفحه ای از قرآن، خط و تذهیب به شیوه سلجوقی مجموعه خصوصی مالزی
یکی از اتفاقات مهم در عرصه خوشنویسی و تذهیب توجه و علاقه هنرمندان به ارائه آثار در قالب هایی نو، هم چون چلیپا و سیاه مشق، بود. از دیگر ترکیبات معمول باید به سطرنویسی اشاره کرد که، همانند چلیپا، خوشنویس برای رساندن پیامی به خواننده آن را به نیکوترین وجه ممکن (به لحاظ ترکیب بندی چشم نواز حروف) می نوشت و مذهبان اغلب آن را در داخل مستطیلی (افقی یا عمودی) تسمه اندازی و گره سازی نموده و دور خط را دندان موشی می کردند. این شیوه از تذهیب قطعات منفرد و گاه جمع آوری چند قطعه در یک مجموعه (مرقع) از دوره تیموری به بعد رواج فراوانی یافت. از میان قطعات منفرد، نمونه ای از خط خوشنویس برجسته خراسانی خلیل پادشاه قلم در آستان قدس رضوی وجود دارد که توسط مذهبی به نام عالیجاه فرزندی میرزا تذهیب گردیده است. این اثر بی شک یکی از زیباترین و ظریف ترین نمونه های تذهیب قطعات همه زمان هاست، چرا که با وسواس و خلاقیتی مثال زدنی طراحی و اجرا گردیده است.
بخش چهارم تذهیب در خراسان بزرگ
در یک کتاب خطی می توان نشانه های عمده فرهنگ قومی خود را یکجا نظاره کرد. هنر را در: خوشنویسی، نقاشی، و تذهیب. ایمان را در: متون مذهبی، فن و صنعت را در: کاغذسازی و جلدسازی. کتابی که حاوی کلام الهی است در واقع خود محل تقارن هنر و حکمت و صناعت می گردد. هنرمند ایرانی از تجمع این محورها نهایت بهره را برده و مرزهای خط و نقاشی را در هنر تذهیب به هم آمیخته است.
نمونه ای از شمسه مذهب آغازین، قرن ؟ موجود در آستان قدس رضوی
کاتبان قرآن، از همان آغاز، برای تأکید و تذکر بر تقدس قرآن کریم سعی در ارائه هر چه به تر ذوق و هنر خویش در کتابت کلام الهی داشتند، و با بهره گیری از آرایه های گیاهی و هندسی به تزئین مصحف می پرداختند. در آغاز کار، تذهیب قرآنها را خود خوشنویسان بر عهده داشتند اما به زودی این دو رشته هنرمندان خاص خود را پیدا کرد.
تذهیب قرآن ها با سرسوره های به طلا نوشته شده آغاز شد. مستطیلی به دایر ه ای قطره ای شکل منتهی می شد و رنگ های قهوه ای و قرمز و لاجوردی به صورت گل و بوته های ساده در متن طلایی آن می چرخید. از سده سوم هجری به بعد قرآن ها دارای صفحات مذهب و مرصع بسیار زیبا، در آغاز و پایان، شدند. به عنوان نمونه می توان از مصاحف و جزوات قرآنی نفیس به خط کوفی دوره تکامل، مکتوب در سده های چهارم و پنجم هجری قمری موجود در آستان قدس رضوی، هم چون: قرآن وقفی کشواد بن املاس در سال 327، قرآن ابن سیمجور در سال 383، ابن کثیر در سال 393، حکیم ستی بنت الحسین در سال 407، و فخرالست در سال 478 ه.ق نام برد.
دو صفحه مذّهب آغازین قرآن به خط و تذهیب عثمان بن وراق موجود در آستان قدس رضوی
الف ) تذهیب مکتب خراسان در عصر سلجوقی.
در این دوره برای تذهیب نسخ ابتدا دور سطرهای نوشته شده را خط کشی (جدول کشی) می کردند و سپس صفحه را از خارج این خط های نازک با چرخش های اسلیمی زینت می دادند. استفاده از نقوش اسلیمی در اطراف فضای متن، و نقوش درهم تنیده در زمینه کتیبه ها در تلفیق با شمسه ها و ترنج ها، که اغلب درون آنها اشکالی قرینه و هندسی جای داشت، خود فرصتی بود تا هنرمندان عهد سلجوقی با شیوه ای خاص و زیباتر از گذشته نسخ را تذهیب و تزئین کنند. ترکیب رنگی تذهیب در این دوره دستخوش تغییرات جالب توجهی بود. استفاده از رنگ قرمز عقیقی بر زمینه طلا ترکیب جدیدی بود که در کنار رنگ هایی همچون لاجورد و سبز زنگاری و مشکی ترکیب رنگی چشم نوازتر را در مقابل دیدگان مخاطبان این گونه نسخ قرار می داد.
در حقیقت تذهیب با مفهوم هنری و تکامل یافته را می توان از سده پنجم ه.ق به بعد مشاهده و بررسی کرد. در این سده خراسان برترین و بزرگ ترین مرکز خوشنویسی و تذهیب به شمار می رفت. نمونه بارز آن قرآنی است به خط ابوالقاسم بن سعید بن ابراهیم بن عالم بن ابراهیم بن صالح به تاریخ 427 ه.ق /1036م که کاتب خود کار تذهیب را انجام داده و در پایان نسخه تصریح نموده که خوشنویسی و تذهیب را در دامغان و نیشابور آموخته است. همچنین از این دوره قرآنی معروف به «قرآن بست» در مخزن عربی کتابخانه ملی فرانسه جای دارد که در سال 505 ه.ق و احتمالاٌ در کارگاه سلطان محمود غزنوی کتابت گردیده است، و شامل چندین سرلوح می باشد که داری تزئینات اسلیمی سرلوح با سه دایره و بیضی و دو دایره است. تذهیب پیچیده و متنوع در این نسخه به حد انکارناپذیری به بلوغ رسیده است.
نمونه ای از کتیبه سرسوره، تذهیب به شیوه سلجوقی مکتب خراسان محل نگهداری ؟
اما، شاخص ترین مذّهب و زبردست ترین خوشنویس این دوران ابوعمر عثمان بن حسین بن ابوسهل ورّاق غزنوی بوده است. وی که در نیمه دوم سده پنجم هجری در خراسان می زیسته قرآن نفیسی را در تاریخ 466 ه.ق به خط کوفی ایرانی (شیوه سامانی) کتابت و تذهیب نموده است؛ که شیوه وی، ملهم از روش رایج زمانه یعنی مکتب خراسان بزرگ، محل تأمل است. جزوات این قرآن که اکنون در آستان قدس رضوی نگاهداری می شود دارای تاریخ تحریر از 462، یعنی اواخر عهد آلب ارسلان (465 455 ه.ق)، تا 466، اوایل سلطنت ملکشاه سلجوقی، است. (لازم به یادآوریست در آستان قدس رضوی جزو بیست وسوم از قرآنی به خط و تذهیب محمد بن عثمان، فرزند عثمان بن ابوسهل وراق، موجود است که اگر رقم وی به تاریخ 614 ه.ق در انجام این نسخه نبود بیننده خط و تذهیب آن را از حیث شباهت کامل عمل عثمان بن وراق می دانست.)
نمونه ترنج های حاشیه قرآن، تذهیب عثمان بن وراق، شیوه سلجوقی
قابل توجه این که، مذهبان در برخی دست نوشته ها، برای تزئین، از تکرار قرینه وار طرح ها در صفحات روبرو بهره می جستند که با وجود ترکیبی مستقل در داخل هر یک از چارچوب های کلی احساس تکرار آینه وار را در ذهن بیننده تداعی می کند. بارزترین ویژگی آن اهمیت استفاده از شکل های هندسی، به خصوص نقش دایره در طرح سراسری صفحه، است. همچنین، مذهبان در این دوران طلا را به صورت ورقه هایی نازک و با چسب (صمغ) در محل تذهیب می چسباندند و سپس نقوش را روی آنها قلمگیری می کردند. در این میان، گاهی از رنگ های سبز و لاجورد و مشکی هم برای کشیدن شرفه ها استفاده می کردند.
ب ) تذهیب مکتب خراسان در عصر ایلخانی.
هنر خوشنویسی و تذهیب یکی از به ترین و زیباترین یادگارهای هنری این دوره محسوب می شود. بی شک نکته ای که باعث شد تا هنرهای نقاشی و تذهیب طی این دوره از تحولی پیوسته و پویا برخوردار شوند همانا تعامل و تلفیق دو سبک نقاشی چینی و مکتب نگارگری بغداد است. لذا، ترکیب رنگ ها، که همواره یکی از مهم ترین ارکان هنر تذهیب به شمار می آید، در تذهیب دوره ایلخانی با وجود سادگی از شکوه و منزلت ویژه ای برخوردار است. در عرصه خوشنویسی، نیز، خوشنویسان علاوه بر مرکب مشکی از رنگ طلا برای کتابت قرآن ها استفاده کردند. استفاده از تسمه های ظریف، در کنار گره سازی پهن و پرکار در حواشی قاب بندی ها و تقسیمات هندسی و همچنین بهره گیری از چرخش های قرینه و قرینه معکوسِ اسلیمی، شرفه، سایه زنی و قلمگیری های ظریف همه و همه، در نگاهی کلی و چشم نواز، مؤید این نکته است که هنر تذهیب در دوره ایلخانی در نقطه اوج و شکوفایی و پویایی خود، هم به لحاظ بصری و هم به لحاظ زیبائی شناسی، بوده است.
در تذهیب مصحف، شکل ستاره با تداعی حرکت های گریز از مرکز، و با نیرویی سرشار، هماره میل به توسعه در جهات مختلف داشته است. نمونه این طرح ها شکل هندسی قرینه ای است که از یک مرکز همانند امواجی دور می شود و خطوط اصلی آن در ادامه وارد اشکال مجاور می گردد و ادامه پیدا می کند؛ به نحوی که در نهایت نگاه بیننده را با تقسیماتی منطقی و جالب توجه خیره می سازد. در رنگ آمیزی نیز رنگ طلایی، همانند گذشته، مهم ترین رنگ در تذهیب این دوره است؛ اما، در کنار رنگ طلایی از رنگ آبی لاجوردی نیز به دفعات استفاده می شد تا در تلفیقی موزون، و تنها با استفاده از ایجاد تضاد بین دو رنگ طلا و لاجورد، و گاه استفاده از رنگ های قرمز عقیقی و سبز زنگاری و مشکی در سطوح بسیار کوچک، به ترکیبی ماندگار و باوقار دست یابند.
چهار نمونه از صفحات مذهب مکاتب همدان، تبریز، بغداد، خراسان شیوه ایلخانی
ج ) تذهیب مکتب خراسان در عصر تیموری.
با آغاز دوره تیموری طبیعت گرایی مغولی که نقشمایه های گیاهی و جانوری را بیش از گذشته در تزئینات وارد نموده بود در طرح های کامل تر این دوره باقی ماند. از سوی دیگر متناسب با ظهور خط نوپدید نستعلیق نقوش تزئینی نیز ظرافتی مضاعف یافت. نخستین تولیدات مکتب هرات، در دربار شاهرخ، تحت تأثیر مستقیم الگوهای پیش از عهد تیموری (خاصه دوره ایلخانی) بود. یک نمونه بسیار جالب توجه، در این خصوص، معراجنامه معروف به ترکی اُویغوری است که در سال 844 ه.ق، احتمالاً در شهر هرات، و به خط ملک بخشی هراتی برای شاهرخ میرزا کتابت شده است. شیوه به اصطلاح متقدم هرات به طور مشخص در کتابخانه بایسنغرمیرزا توسعه یافت. بایسنغر، پسر شاهرخ، که در نگارش انواع خطوط مهارت به سزایی داشت یکی از زیباترین نسخ مصور از مکتب خراسان در این دوران، یعنی قرآن بایسنغری، را پدید آورد. این مصحف با ابعاد تقریبی 100× 180 سانتیمتر بدون شک یکی از بزرگ ترین دست نوشته های جهان به شمار می آید که امروزه چند برگ از آن در مجموعه آستان قدس نگهداری می شود. اثر مهم دیگر، شاهنامه معروف به بایسنغری است که این نسخه در ششصدونود صفحه به خط نستعلیق و به تاریخ 831 ه.ق کتابت گردیده و شامل بیست ودو مجلس نگارگری و دوازده صفحه تذهیب به شیوه مکتب هرات است. کاتب این نسخه میرزا جعفر بایسنغری و مذهب آن میرک نقاش است. اما، نمونه ای کم نظیر از خوشنویسی و تذهیب این دوره، بی شک قرآنی است به خط ابراهیم سلطان (838 796)، فرزند شاهرخ، که اثری منحصر به فرد بوده و اکنون در گنجینه مخطوطات آستان قدس رضوی نگاهداری می شود.
نمونه ای از کتیبه های مذهب قرآن ابراهیم سلطان، اواسط دوره تیموری، مکتب خراسان
تذهیب مبتنی بر قالب های هندسی که تقریباً در تمامی قرن هشتم هجری متداول بود در آغاز قرن نهم هجری اندک اندک منسوخ گردید. این طرح جای خود را به طرح دایره وار درهم تنیده ای داد که اغلب در کتیبه سرلوحه ها قرار داشت. مذهبان، در این دوره، برای نخستین بار از نقش گل ها با شکوفه های رنگین در زمینه لاجورد استفاده کردند. همچنین، ترکیب جدیدی در خوشنویسی و تذهیب قرآن های قرن نهم هجری ابداع گردید که تقسیم بندی متن هر صفحه به دو قسمت بود. این گونه صفحه آرائی تا یک قرن بعد در قرآن های نفیس رواج داشت. تقسیم بندی فوق با استفاده از تسمه های رنگارنگ صورت می گرفت تا برای هر قسمت کتبیه ای جدا فراهم آید. در این شیوه، سه سطر بالا، وسط، و پائین صفحه با خط محقق یا ثلث درشت نوشته می شد. این شیوه جدید صفحه بندی باعث گردید تا تذهیب صفحات تنها به تزئین صفحات آغازین و پایانی و علائم مربوط به تقسیمات قرآنی محدود نشود و مذهبان بتوانند با تزئین کتیبه های مذکور بیش از پیش هنر خود را به منصه ظهور برسانند.
صفحه ای از قرآن به شیوه سه سطری تیموری با تزئینات ترنج در حاشیه موجود در آستان قدس رضوی
علاوه بر خوشنویسی و تذهیب حواشی کتب، سرلوح ها، و صفحات آغازین و پایانی کتاب ها، تجلید نیز در این روزگار بیش از پیش مورد توجه هنرمندان قرار گرفت که تحت حمایت دربار با دقت و ظرافت بیش تری انجام می پذیرفت. آثاری که برای دربار تیموری و رقبای ترکمان آنها و ازبکان شیبانی، در قالب مکتب خراسان، طی این دوران تهیه گردید هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ کیفیت هنر کتاب آرائی نسبت به دیگر سرزمین های اسلامی نمونه های قابل توجهی به شمار می روند. همچنین، تحولاتی که در سده دهم هجری در تدوین و تهیه قرآن ها رخ داد تأثیر به سزایی بر روند تکامل هنر کتاب آرایی، تا یک قرن بعد، نهاد. در این زمینه می توان به نسخه ای از دیوان اول جامی به خط مقصود بن بایزید هروی (925 ه.ق) و دیوان شاهی به خط سلطان محمد خندان (حدود 927 تا 947 ه.ق) اشاره کرد که نقوش و ترکیب بندی های تذهیب آنها در ادامه نمونه های کارگاه سلطان حسین بایقراء بوده اما نوآوری قابل توجهی در آنها به چشم نمی خورد.
نمونه ای از جلدسازی مکتب خراسان در دوران تیموریان موجود در آستان قدس رضوی
آخرین سلطان سلسله تیموری سلطان حسین بایقراء بود که وزارت وی را امیرعلیشیر نوایی بر عهده داشت. بسیاری بر این عقیده اند که تکامل مکتب هرات نتیجه فعالیت ها و حمایت این وزیر بوده است که خود نیز در خوشنویسی و فن تذهیب نظیر نداشت. گفتنی است، در این روزگار بود که بهزاد، هنرمند پرآوازه، ظهور کرد.
صفحه مذهب آغازین خمسه نظامی، تاریخ کتابت 846 ه.ق، هرات محل نگهداری موزه سلطنتی لندن
همچنین، از این دوره به بعد مذهبان برای تزئین صفحات آغازین نسخ طرح شمسه ای ترسیم می کردند که در آن نام کتاب و نام سفارش دهنده اثر نوشته می شد؛ و این شیوه در دوره صفویان نیز تداوم یافت.
د ) تذهیب مکتب خراسان در عصر صفوی.
شاخص ترین نمونه های مکتب خراسان، در این عهد، در کارگاه شاهزاده ابراهیم میرزا به وجود آمد. او که به فرمان شاه طهماسب، در اول جمادی الاول سال 974 ه.ق، از مقر حکومتی خود، مشهد، به سبزوار تبعید شده بود کماکان به حمایت از هنرمندان گردآمده در مشهد ادامه داد؛ به نحوی که، حتی تعدادی از ایشان چون شیخ محمد نیز با او به سبزوار عزیمت کردند. مهم ترین اثر کارگاه ابراهیم میرزا کتاب هفت اورنگ جامی است که از سال 963 تا 972 ه.ق در مشهد کتابت و مصور شد؛ اما به واقع در سبزوار به او تقدیم گردید. این اثر که شامل سیصد صفحه خوشنویسی به خط نستعلیق است توسط شش نفر ار برجسته ترین خطاطان آن عصر، به نام های: رستم علی، شاه محمود نیشابوری، محب علی، مالک دیلمی، عیسی بن عشرتی، و سلطان محمد خندان، کتابت گردیده، و دارای حاشیه تشعیر شده با بیست وهشت مجلس مصور از رشحه قلم نگارگرانی چون: شیخ محمد، سلطان محمد خندان، میرزاعلی (فرزند سلطان محمد تبریزی)، مظفرعلی آقا، و میرک است. (نُه سرلوحه مذهب و نُه صفحه آخر کتاب حاوی نام کاتبان است.) ماحصل آنکه، می توان مکتب نگارگری و تذهیب مشهد را، به ویژه در ایام حکومت سلطان ابراهیم میرزا، دوره گذار نگارگری ایرانی و سرآغاز دگرگونی در نگرش هنرمندان این مرز و بوم دانست که تأثیرات زیادی در مکاتب تذهیب دوره دوم صفوی بر جای نهاد.
هنر تذهیب در دوره صفوی نیز همچون بسیاری از هنرهای اسلامی با طریقت معنوی و آموزه های عرفان و تصوف پیوند نزدیکی داشت، به نحوی که شرح حال نویسان از اغلب هنرمندان مذهب با عنوان مولانا که تکریمی معنوی است یاد کرده اند. در این دوره، مذهبان بر ظرافت و پهنای نوار حاشیه افزودند. حاشیه های تودرتو که با تاج و کتیبه ترکیب می شد، از یک پهلو به نیم ترنجی تکیه می داد و آن ضلعش که رو به عطف نسخه بود با خطوطی رنگارنگ مکرر می گشت و از اطراف سه ضلع دیگرش شرفه هایی بسیار ظریف به سوی لبه های کاغذ کشیده می شد.
تذهیب قرآن های صفوی از شکوه و استواری خاصی برخوردار است که این امر نشانگر علاقه خاص سفارش دهندگان این گونه آثار برای در اختیار داشتن نمونه های کم نظیر و نفیسی از کلام الهی بوده است. ترکیب بندی های مختلف شامل: نقوش طوماری بر زمینه ای مزین به دندان موشی، شکوفه های رنگارنگ، ساقه و برگ های طلائی در فضای قاب بندی های لاجوردی و طلائی در کنار فضاهای کوچک تر به رنگ کبالت (آبی آسمانی)، مشکی، و قرمز باعث گردید تا تذهیب قرآن ها که در دوره های سلجوقی و تیموری کم تر از چنین فشردگی ای برخوردار بود با ترکیبات متنوع رنگی و به همراه چند تسمه رنگارنگ با حواشی حل کاری طلا و تشعیر ارئه شوند. البته، هنرمندان جهت تذهیب صفحات آغازین قرآن کریم، که از اهمیت ویژه ی برخوردار بود، کماکان نقوش و ترکیبات رنگی را تحت تأثیر مکتب هرات طراحی و اجرا می کردند.
نمونه ای از تذهیب سرلوحه و کتیبه آغازین، شیوه صفوی، مکتب خراسان محل نگهداری آستان قدس رضوی
قرآن های دوره صفوی همواره به فالنامه، دعای ختم، دعا، و گاهی هر سه مورد ختم میشده اند. همین امر سبب گردید تا سطح پوشیده از تذهیب، شامل کتیبه ها، ترنج ها، سرلوحه با تسمه های پهن و گره سازی با عرض پنج تا شش میلیمتر در تزئین این گونه صفحات بیشتر به کار رود، و هنرمندان بیش از پیش بتوانند هنر خود را به نمایش بگذارند.
نمونه ای از صفحات مذهب پایانی قرآن شامل دعای ختم و فالنامه موجود در آستان قدس رضوی
حواشی قرآن با شمسه، ترنج، و تاج تذهیب می گردید. تشعیر و زرافشان نیز از دستاوردهای هنرمندان این دوره محسوب می شود
بخشی از سرلوحه مذهب، شیوه صفوی، مکتب بخارا تاریخ کتابت 1058 هجری
علاوه بر این، حل کاری، در تزئین نسخ مورد استفاده قرار می گرفت. از جمله تزئینات زیبائی که از این دوره به بعد بسیار مورد توجه مذهبان قرار گرفت حل کاری است. در این روش نقوش گل های مختلفی چون: شاه عباسی، پنج پر، ختایی و ... با طرحی درهم تنیده بر زمینه کاغذ و در حاشیه مصحف، به گونه ای یکدست و هماهنگ، و بدون خطوط تحریر (قلمگیری) ترسیم می شد.
نمونه ای از حل کاری طلائی در حاشیه و سرلوحه و کتیبه آغازین مذّهب، شیوه بخارا، مکتب خراسان




:: بازدید از این مطلب : 266
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : دو شنبه 14 آذر 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: